مناظرهی انسان و هوش مصنوعی
هر کسی که مقداری وقت در اینترنت گذرانده باشد، در جریان است که مقدار زیادی «بحث» در آن وجود دارد. اکثر این بحثها اصلا سازنده نیست و صرفا جدلهایی پر از سفسطه و مغالطه برای تحقیر طرف مقابل است.
در همین حین نگرانیهای بسیاری حول اتوماسیون و جایگزین کردن آدمها در بازار کار وجود دارد؛ ولی این حرفها IBM را از پیگیری «پروژهی مناظره» منصرف نکرده است. پروژهای که برای اولین بار در ماه ژوئن در سانفرانسیسکو امتحان شد.
بهطبع هنگامیکه به آیبیام و هوش مصنوعی فکر میکنید، به یاد واتسون میافتید ، برنامهای که برای اولین بار در سال ۲۰۱۱ توانست با پاسخ دادن به سوالاتی در زبان طبیعی، انسانها را در بازی ژئوپردی (Jeoperdy) شکست دهد .
پروژهی مناظره آیبیام ، جانشین خلف واتسون است.
هر یک از این دو پروژه به نوبهی خود جهشی در حوزهی تکنولوژی موتورهای جستجو هستند. موتورهای جستجو میتوانند نتایج مربوط به کلمات کلیدی را فراهم نمایند. واتسون میتوانست پاسخ به سوالات را با ارزیابی زمینه (context) و مقادیری منطق و استدلال فراهم کند.
هدف پروژهی مناظره این است که نه تنها اطلاعات مرتبط را بیابد؛ بلکه بصورت منسجم از آن اطلاعات، در بحثی مربوط به موضوعی پیچیده استفاده کند. این مرحلهای جدید از ادراک زبان طبیعی و کاربست آن میباشد.
همیشه درک زمینه برای هوشهای مصنوعی گفتگومحور مشکل بوده است. مثالهای بسیاری وجود دارند که تنها به تماس و پاسخ محدود میشوند. برای الگوریتمها بسیار مشکل است که در یک بحث متقاعدکننده مشارکت کنند. برای اینکه به الگورتیم امکان بحث داده شود، IBM هنر بحث کردن را در یک هوش مصنوعی گنجانده است.
در همایش گوگل دوپلکس نشان داده شده که پردازش زبانهای طبیعی این امکان را برای الگوریتمها فراهم میکند که گفتگویی واقعگرایانهتر از همیشه شکل بگیرد. به احتمال زیاد از پروژهی اخیر دستیار صوتی گوگل که صرفا در یک گفتگوی کاملا قابل پیشبینی انساننمایی میکند شنیدهاید؛ درحالیکه پروژهی مناظره یک جهش بسیار بزرگتر نسبت به دستیار صوتی گوگل و انواع مشابه آن مثل سیری در آیفون و کورتانا در مایکروسافت است.
پروژهی مناظره همزمان باید با مسائل پردازش زبانهای طبیعی، تبدیل متن نوشتاری به سخن گفتاری و نیز با قوانین قیاس و بحث و استنتاج و استقراء سروکله بزند.
پس از سخنان اولیه، مخاطبان در برابر بحث مقاومت میکردند. بدین منظور دستگاه IBM بر روی ساختهای معنایی بحث تمرکز کرده و آنها را به ادعاهای شخصی و مدارک ارائه شده توسط مخاطبان، تقسیم کرد.
مثالی که در بحث استفاده شده بود این بود که بازیهای ویدئویی خشن نباید به کودکان فروخته شوند. یک پیشفرض وجود دارد که ممکن است این بازیها رفتار خشن را ترویج دهند یا بهاصطلاح بازیکنها را پرخاشگر کند.
شما میتوانید ببینید که چگونه یک الگوریتم میتواند این ادعاهای پراکنده را که ممکن است مربوط به کلکسیونی از متنّهای نوشتاری مرتبط با بسیاری از تکذیبیهها (مقابلهها) باشند، شناسایی کند و مدارکی حقیقی برای آنها فراهم نماید.
این یک رویکرد الگوریتمی ساده برای بحث بنظر میرسد:
ادعاهایی که حریف مطرح میکند را شناسایی کن.
هر بار به نوبت با تحلیل بحثهای مشابه واقع در پایگاه داده مقابله کن.
در صورت نیاز نظرات متخصصین را وارد کن.
همچنین به روشی از تحلیل نیاز است که از ادعاهای یافت شده در نوشتهها پشتیبانی کند یا با استدلال کلی شما مقابله کند. در تمام این مدت، پیچیدگیهای زبانی مانند استعارهها و ضربالمثلها، موانع بزرگی هستند که باید بررسی شوند
به رشتههای پایانناپذیر از مقابلهها که هیچ چیز مثبتی را ارائه نمیدهد، یک بحث قانعکننده نمیگویند. برای همین آیبیام نوعی از بحثها و ادعاهای جدید را توسعه داده است و آنها را به حریف انسانی برای مقابله ارائه میکند.
همچنین الگوریتم آیبیام امتیازی به میزان قانعکنندگی بحث میدهد. هرگاه تلاش میکنید تا قوانین منطقی بحث را فرمولبندی نمایید و از سفسطههای منطقی عجیبغریب یا تناقضهای داخلی خودداری کنید، ممکن است که یک بحث کاملا منطقی، آنقدرها هم قانعکننده بنظر نرسد. توجه داشته باشید که سؤ نیت در بحث همواره کار را برای الگوریتم مشکلتر میکند. همواره در نظر داشته باشید که عموم مردم کمتر از آنچه میپنداریم منطقیاند.
بخاطر همین دلیل بود که آیبیام تصمیم گرفت که هوش مصنوعیاش را دلسوزتر و انسانیتر بسازد. مثلا در مورد موضوعی در رابطه با گلبولهای قرمز جوکی مانند این بگوید که «این مسئله باعث میشه که خونم به جوش بیاد؛ ولی من خونی ندارم که به جوش بیاد!»
حال آنکه این جوک گفتنها نمونهای از سفسطه و دستاندازی در بحث است تا حواس حریف را از موضوع اصلی پرت کند تا راحتتر بتواند موضع خودش را پیش ببرد. بهرحال اگر حریف داخل این تله بیفتد، مخاطبان قانع میشوند و آنکسی را که جوک گفته را برنده نهایی این مناظره میپندارند.
آیبیام کمک میکند تا انسانها ماهیت یک بحث منطقی را بفهمند و در وبسایتشان هم نوشتهاند که:
« بحث کردن، فرایند تصمیمگیری را غنی میسازد و به مردم کمک میکند تا نقاط مثبت و منفی ایدهها و فلسفههای جدید را بسنجند. بحث کردن در هستهی یک جامعهی متمدن گنجانده شده است. ما صرفا برای قانع کردن دیگران بحث نمیکنیم؛ بلکه برای این هم بحث میکنیم تا جهانبینی دیگران را بفهمیم و از آنها بیاموزیم. »